775-چون لفظ ذوش (چشيدن ) را براى تعقلات و لفظ شرب (نوشيدن ) را براىعشق و محبتى كه در جانشان نشسته استعاره آورد، لفظ حلاوت (شيرينى ) را ترشيحاستعاره اول قرار داد و آن را كنايه آورد از كمال لذتى كه از معرفت او مى يابند چنانكهخورنده شيرينى از آن شيرينى لذت مى برد، و لفظ كاءس رويه (جاممالامال و سيراب كننده ) را ترشيح استعاره دوم ساخت، زيرا از كمالات شرب اين است كهاز جام مالامال باشد، يعنى بتواند سيراب كند؛ و اين را كنايه ساخت ازكمال معرفتشان نسبت به معرفت ديگران.