دجو

لغت نامه دهخدا

دجو. [ دُ ج ُوو ] ( ع مص ) تاریک شدن شب. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). تاریک گردیدن شب. دَجْوْ. || فروپوشیدن بعض موی بز بعض را و واخیده نشدن. || آرمیدن با زن. || تمام و فراخ گردیدن جامه. || قوی گردیدن اسلام و فروپوشیدن هر چیز را. ( منتهی الارب ).
دجو. [ دَج ْوْ ] ( ع مص ) دُجُوّ. رجوع به دُجُوّ شود.

فرهنگ فارسی

تاریک شدن شب

جمله سازی با دجو

دمونی یا دجو (به لاتین: Domoni ya Djou) یک منطقهٔ مسکونی در اتحاد قمر است که در گرند کومور واقع شده‌است. دمونی یا دجو ۷۷۸ نفر جمعیت دارد.
دجو مانی (به لاتین: Djomani-Mchenazi) یک منطقهٔ مسکونی در اتحاد قمر است که در گرند کومور واقع شده‌است. دجو مانی ۱٬۹۹۵ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چلاق
چلاق
کس کش
کس کش
هول
هول
قدرت
قدرت