دعوت عباسیان که با هدف به دست گرفتن خلافت و سرنگونی حکومت امویان شکل گرفت، در دو مرحلهٔ متمایز سازماندهی و اجرا شد. مرحلهٔ اول این دعوت از آغاز شکلگیری آن تا زمان مرگ ابوهاشم، فرزند محمد حنفیه، ادامه یافت. در این دوره، عباسیان با استناد به نسب خود که به محمد حنفیه، فرزند امام علی(ع) میرسید، ادعای حق خلافت داشتند. این حق پس از محمد حنفیه به پسرش ابوهاشم منتقل شد و وی فعالیتهای گستردهای را در این مسیر انجام داد. ابوهاشم پیش از وفات، حق امامت و رهبری دعوت را به محمد بن علی بن عبدالله بن عباس تفویض کرد و در این ملاقات، راهبردهای مبارزه و نام چند تن از داعیان را نیز به او اعلام نمود. این مرحله که از سال ۱۰۰ هجری قمری آغاز شده بود، پس از ۱۳۲ سال به نتیجه رسید.
مرحلهٔ دوم دعوت عباسیان از زمان مرگ ابوهاشم آغاز و تا سال ۱۲۹ هجری قمری ادامه یافت. در این دوره، محمد بن علی به توصیهٔ ابوهاشم، ابتدا سلمه بن یجیر و سپس ابوریاح از قبیلهٔ بنیاسد را به عنوان داعی به کوفه اعزام کرد؛ اما تلاشهای آنان نتیجهٔ مطلوبی نداشت و تنها حدود سی نفر به عباسیان پیوستند. سپس محمد بن علی، بکیر بن ماهان را که فردی با تجربه و تاجر عطریات بود و از یاران قدیمی ابوهاشم به شمار میرفت، برای ادامهٔ کار انتخاب نمود. بکیر با درک شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان، پیشنهاد انتقال کانون دعوت به خراسان را ارائه داد؛ زیرا مردم آن منطقه عمدتاً از شیفتگان خاندان علی(ع) بودند و از ستم حکام اموی به شدت رنج میبردند و بنابراین آمادگی بیشتری برای پذیرش دعوت عباسیان داشتند.
در نهایت، داعی در لغت به معنای دعاکننده است، اما در اصطلاح تاریخی به مبلغان و کسانی اطلاق میشود که مردم را به دین یا مذهب خاصی فرامیخواندند. داعیان عباسی با بهرهگیری از شبکهٔ منسجم تبلیغاتی و استفاده از نارضایتی عمومی از حکومت اموی، توانستند پایههای نهضت خود را استحکام بخشیده و مقدمات انتقال قدرت را فراهم کنند. انتقال مرکز دعوت به خراسان و جلب حمایت شیعیان آن دیار، نقش تعیینکنندهای در موفقیت نهایی این جنبش و برپایی حکومت عباسیان ایفا نمود.