بهمنه

بهمنه یک واژه با معانی مختلف در زبان فارسی است که به دو دسته اصلی تقسیم می‌شود:

معنای عمومی و لغوی:

بهمنه به معنای بادافراه یا قیل است، که به نوعی چوبکی تراشیده اشاره دارد. این چوبک برای بازی‌های بچه‌ها استفاده می‌شود و در بعضی مناطق به آن هندش لتو نیز گفته می‌شود. در این زمینه، بهمنه نوعی ابزار یا وسیله بازی است که بچه‌ها از آن استفاده می‌کنند.

معنای خاص:

بهمنه همچنین به عنوان لقب عام ملوک نسا شناخته می‌شود، که به نوعی نشان‌دهنده مقام و قدرت در تاریخ و فرهنگ ایران است. این لقب می‌تواند به تأکید بر جایگاه اجتماعی و سیاسی زنان در آن دوران اشاره داشته باشد و اهمیت و نفوذ آنها را در جامعه نشان دهد.

لغت نامه دهخدا

بهمنه. [ ب َم َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) همان بادافراه و قیل با بای فارسی ( پهمنه ) و آن چوبکی تراشیده را گویند که بچگان رشته در آن پیچیده گردانند، هندش لتو نامند. ( آنندراج ).چرخه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بهنه و پهنه شود.
بهمنه. [ ب َ م َ ن َ ]( اِخ ) لقب عام ملوک نسا و ابیورد. ( آثارالباقیه ).

جملاتی از کلمه بهمنه

هژبر دوبار ازدواج کرد، ابتدا در سال ۱۳۳۱ با زنی به نام بهمنه درخشانی، که بهائی و همشهری وی بود و ازدواج هم به رسم بهائیان انجام شد و بار دیگر در فروردین ۱۳۴۵، با خانمی به اسم فاطمه جلالی عراقی، که او یک زن مسلمان بود، ولی باز هم سند ازدواج آنان توسط بهائی‌ها صادر شد. حاصل ازدواج‌های یزدانی شش فرزند بود؛ سه پسر به اسامی: کیومرث، نادر و کاوه و سه دختر به نام‌های: لیلی، نسرین و کتایون. 

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم