بارجو

لغت نامه دهخدا

بارجو. ( نف مرکب ) بارجوی. آنکه بار جوید. کسی که رخصت شرفیابی خواهد. رجوع به بارجوی شود.

جمله سازی با بارجو

در ۲۹ اکتبر، بارسلونا انتصاب سرمربی بارسلونا بی، سرجی بارجوان را به عنوان مربی موقت تیم اصلی اعلام کرد.
در ۲۹ اکتبر، بارسلونا انتصاب سرمربی بارسلونا بی، سرجی بارجوان را به عنوان مربی موقت تیم اصلی اعلام کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال حافظ فال حافظ