اطمار به معنای جامه یا چادر کهنه و غیرپشمین است، که در متون مختلفی مانند ناظم الاطباء و منتهی الارب به آن اشاره شده است. همچنین، این واژه به کاربردهای دیگری نیز اشاره دارد. یکی از معانی آن به حرکت دادن یا برجهانیدن نسبت به اسب اشاره دارد. در این زمینه، اطمار به معنی سوار شدن بر اسب از پشت آن نیز به کار میرود. در واقع، اطمار نشاندهنده حرکتی است که فرد با برجهستن از پشت، بر اسب سوار میشود. این مفهوم در متون مختلفی مانند متن اللغة نیز مورد بررسی قرار گرفته است و به نوعی با فعالیتهای مربوط به سوارکاری و نحوه ارتباط انسان با اسب در تاریخ فرهنگی و اجتماعی ما مرتبط است.
اطمار
لغت نامه دهخدا
اطمار.[ اِ ] ( ع مص ) برجهانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || داخل کردن اسب همه نره خود را درغلافش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ).
اطمار. [ اِطْ طِ ] ( ع مص ) از پس برجستن بر اسب خود. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). اطمار بر اسب خویش؛ از پشت برجستن و سوار شدن بر آن. ( از متن اللغة ).
جملاتی از کلمه اطمار
مصطفی گفت: ملوک تحت اطمار.