لغت نامه دهخدا
( آسیان ) آسیان. ( اِخ ) ج ِ آسی. مردمان مملکت آس. - زبان آسیان؛ لهجه ای از زبان فارسی قدیم: دَنَه؛ نام زن است به زبان آسیان. ( فرهنگ اسدی، خطی ). صابوته؛ زن پیر باشد بزبان آسیان. هاز؛ بِدان بزبان آسیان. ( فرهنگ اسدی، خطی ).
اسیان. [ اَس ْ ] ( ع ص ) اندوهگین.
اسیان. [ اُ ] ( اِخ ) شاعری اساطیری از اهالی اسکاتلند، در مائه سوم میلادی، پسر فن گال، پادشاه مُروِن. گویند در محاربه با رومیان شرکت داشته و دچار بلایا و مصائب گردیده و چشمش نابینا شده است و در هنگام پیری در کوههای اسکاتلند انزوا اختیار کرده و به تغنی اشعاری که درباره محاربه با رومیان سروده بود تسلی می یافت. ماک فِرس ُ به نام وی در 1760 م. مجموعه ای از اشعار را منتشر کرد.