استطراق

لغت نامه دهخدا

استطراق. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بعاریت خواستن گشن را. ( منتهی الارب ). گشن بعاریه فراخواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). شتر نر بعاریت خواستن برای ایغری. || فال سنگک خواستن از کاهن. ( منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استطراق به معنای آمد و شد و همچنین عبور و مرور می باشد و از آن در باب احیاء موات بحث شده و در پاره‏ای ابواب دیگر، مانند صلات و صلح به مناسبت از آن سخن رفته است.
آمد و شد در راههای عمومی، حق همگان است و استفاده غیر آمد و شد از آن، مانند خرید و فروش، به شرط عدم مزاحمت برای عبور و مرور، اشکال ندارد.
نماز در مسیر مردم
نماز خواندن در مسیر آمد و شد مردم در صورت عدم مزاحمت مکروه است.
عبور از مسجد
عبور از مسجد مکروه است، مگر آنکه در آن دو رکعت نماز گزارده شود.
رفت و آمد در زمین بایر
...

جمله سازی با استطراق

8 - رساله تحريم استطراق حاجيان از راه جبل به مكه معظمه
زمخشرى در (ربيع الابرار) به اين حكايت اشاره كرده و در اين حكايت جواب است از همهاستبعادات ايشان. چه ماندن سياهى هفت سال بى آب و نان در زير آفتاب و باد و باران ومحل استطراق و جانوران و درندگان، زنده و سالم به مراتب اعجب است از بقاى كسى كهمى خورد و مى آشامد و سير مى كند، چنانچه اماميه مى گويند! و اعجب از آن، خفاى آن سياهبر اهل آن قريه در اين هفت سال با آنكه در محل مخصوص خوابيده بود و چگونه مى شوداحتمال داد كه در طول اين مدّت، عبور احدى به آنجا نيفتاد و ديگر محتاج به هيزم نشدند ياهيزم كشى در آنجا نماند.