ابوالغمر

لغت نامه دهخدا

ابوالغمر. [ اَ بُل ْ ؟ ] ( اِخ ) هارون بن محمد کاتب. او را به عربی اشعاری است و دیوان وی پنجاه ورقه است. ( ابن الندیم ).

جمله سازی با ابوالغمر

💡 از آنجا که سادات علوی طبرستان در ادبیات عربی دستی داشته‌اند، بارگاه آنان محل «نشو و نما و ملجاء و ملاذ» پژوهشگران دینی و سایر ادیبان زمانه بوده‌است. به عنوان مثال، قصیدهٔ «ابی مقاتل ضریر»، شاعر نابینای رازی، در وصف حسن بن زید، هنوز هم شهرت بسیاری دارد. همچنین کتاب اخبار الخلفاء صولی حسن بن زید را شاعر و آگاه به نقد شعر] معرفی می‌کند و شعرهایی را به او نسبت می‌دهد. از جمله ابیاتی که فی‌البداهه به همراه خانوادهٔ سلیمان بن عبدالله برای او فرستاد. در همین سال او پس از ورود به شهر ساری، ابوالغمر هارون بن محمد، شاعری که علیه او اشعاری سروده بود، را به محبس انداخت و او را متهم به جاسوسی برای عباسیان کرد و تا زمانی که قصیده‌ای در حمایت داعی نسرود، او را آزاد نکرد.

گوت یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
جزئیات یعنی چه؟
جزئیات یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز