لغت نامه دهخدا
مفجوع. [ م َ ] ( ع ص ) ستم رسیده.مصیبت رسیده. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مفجوع. [ م َ ] ( ع ص ) ستم رسیده.مصیبت رسیده. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
💡 نه در دیار تو جز بحر و کان کسی مظلوم نه در زمان تو جز سیم و زر تنی مفجوع