مجروم

لغت نامه دهخدا

مجروم. [ م َ ] ( ع ص ) بزرگ تن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بزرگ تن

جمله سازی با مجروم

O مجرومان دوگونه اند: گروهى كه قابل اصلاحند و خداوند آنها را با موعظه و حوادث تلخ و شيرين، هشدار داده و بيدار مى كند، و گروهى كه قابل هدايت نيستند، خداوند آنها را به حال خويش رها مى كند تا تمام قابليّت هاى آنان بروز كند. به همين جهت امام باقر عليه السّلام ذيل اين آيه فرمود: مرگ براى كفّار يك نعمت است، زيرا هر چه بيشتر بمانند زيادتر گناه مى كنند.(198)
مجروم، صاحبان حرفه اى هستند كه از در آمد مكفى محرومند، و استفاده شان كفايتزندگيشان را نمى كند.