متجانف

لغت نامه دهخدا

متجانف. [م ُ ت َ ن ِ ] ( ع ص ) میل کننده. منه قوله تعالی: غیر متجانف لاثم. ( آنندراج ). مایل. قوله تعالی: «غیر متجانف لاثم »؛ ای غیر متمایل معتمد. ( ناظم الاطباء ): ظاهر آن با باطن مخالف و قول از فعل متجانف می فرستاد. ( جهانگشای جوینی ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُتَجَانِفٍ: متمایل (از تجانف به معنای تمایل است، ثلاثی مجرد آن جنف با جیم است که به معنای این است که دو پای شخصی متمایل به خارج از اندام خود بشود و در نتیجه گشاد راه برود در مقابل کلمه حنف با حاء است، که به این معنا است که پاهای شخصی از حالت استقامت متمایل ب...
ریشه کلمه:
جنف (۲ بار)
(بر وزن فرس) میل. (صحاح) میل در حکم (مفرات) هر که از وصیّت کننده‏ای بترسد که میل به باطل و گناه کندپس میان آنان اصلاح نماید گناهی بر او نیست. در جوامع الجامع جنف را میل به باطل از روی خطا و اثم را میل به باطل از روی عمد گفته است. روایت امام صادق علیه السلام در این زمینه خواهد آمد. این آیه، فرع آیه سابق است که از تبدیل وصیّت بر حذر می‏دارد یعنی هر که در وصیّت اجحاف و گناه ببیند می‏تواند آن را اصلاح کند ممکن است آیه در مورد زنده بودن موصی باشد و چون وصی دید که در وصیّت مثلا به یک فرزند میل و یا وصیّت به گناه می‏کند و این باعث نزاع ورثه و مورّث است می‏تواند او را باز دارد. و ممکن است راجع به ممات موصی باشد و وصیّ چون دید، وصیّت خارج از میزان شرع است می‏تواند با اصلاح آن میان ورثه صلح برقرار کند. در روایت امام صادق علیه السلام که در المیزان منقول است جنف را میل به بعض ورثه و اثم را وصیّت به آباد کردن آتشکده‏ها و مشروب مثل زده است. ممکن است آیه راجع به منجّزات مریض باشد که در منجّزات خود به یک طرف میل و گناه کند. و میان او ورثه نزاع پیدا شود، شخص در این صورت می‏تواند باتعدیل آن، میان ورّاث و مورث اصلاح کند و این شامل نهی آیه ما قبل نیست واللّه عالم). «غَیْرَ مُتَجانِفِ»به معنی غیر متمایل است.

جمله سازی با متجانف

(فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لا ثم فان الله غفور رحيم ).
گفت: نخوانده اى كه: فمن اضطر مخمصة غير متجانف لاثم (679). آن لقمه،مردار بود كه ما را مباح بود و شما را حرام. اى خواجه !حال ما به اينجا رسيده است كه مردار بر ما حلال است. تو چه دانى كهحال درماندگان چگونه باشد؟ بيت:
و دين قيم دينى است كه خود ايستاده است و ديگران را نيز برپا مى دارد و سر اين كه ازدين قيمى كه همان صراط مستقيم است به ملت ابراهيم ياد مى شود و دين به روشاو نسبت داده مى شود اين است كه برجسته ترين روش را ابراهيمخليل (عليه السلام ) ارائه كرده است و حنيف به معناى كسى است كه در متن راهحركت مى كند و در مقابل جنيف و متجانف، يعنى كسى است كه به راست ياچپ گرايش دارد.
و نيز از جمله مواردى كه در قرآن كريم عفو و مغفرت در غير مورد گناه بكار برده شدهمغفرتى است كه در موارد رفع تكليف كرارا ايراد گرديده،مثل آيه اى كه مى فرمايد: (فمن اضطر فى مخمصه غير متجانف لاثم فان الله غفوررحيم ) نظير اين مطلب را در سوره انعام هم
در اينجا فرموده: (فمن اضطر فى مخمصة غير متجانف لا ثم فان اللّه غفور رحيم )، وبنابراين آيه سوره مائده نسبت به اين معانى كه در آن آيات آمده در حقيقت موكد است 0