لبینه

لغت نامه دهخدا

( لبینة ) لبینة. [ ل َ ن َ ] ( ع ص ) شیردار. || ( اِ ) لبینةُ القمیص؛ خشتک پیراهن. ( منتهی الارب ).
لبینة. [ ل ُ ب َ ن َ ] ( ع اِ مصغر ) تصغیر لبنة یا مرخم لبنی. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

تصغیر لبنه یا مرخم لبنی

جمله سازی با لبینه

💡 بارتمن در سرتاسر بریتانیا به نمایش گذاشته می‌شد و مردم را با آنچه به عنوان ویژگی بدنی بسیار عجیب او تصور می‌شد سرگرم می‌کرد. او کپل‌های بزرگ و همچنین، مانند برخی از زنان خوی‌خویی لبینهٔ کوچک و درازی داشت. به گفتهٔ تاریخ‌دان علم، استیون جی گولد لبینه کوچک یا لب‌های داخلی آلت زنانگی در زنان خوی‌خویی عمدتاً دراز است و حتی ممکن است زمانی که می‌ایستند سه تا چهار اینچ از فرج آنها آویزان باشد. بارتمن تا زمانی که زنده بود هرگز اجازه نمایش این ویژگی را نداد و یک شرح از ظاهر او در لندن در ۱۸۱۰ آشکار می‌سازد که او جامه می‌پوشید اگر چه جامه‌اش تنگ بود.