فسله

فسلة یکی از واژه‌های جذاب و پرکاربرد در زبان فارسی است که معانی مختلفی را به خود اختصاص داده است. در این عبارت، فسله به‌عنوان مفرد فسل شناخته می‌شود و به نوعی از گیاه یا درخت اشاره دارد که در فرهنگ و ادبیات فارسی جایگاه ویژه‌ای دارد. واژه رمه، به معنای گروهی از اسب‌ها، نیز در اینجا به چشم می‌خورد که نشان‌دهنده تنوع واژگان در زبان فارسی است. همچنین، مفهوم افسانه در این جمله به داستان‌ها و روایت‌های قدیمی اشاره دارد که در بطن فرهنگ ما رسوخ کرده‌اند. تاریخ نیز به عنوان بخشی از این جمله، بر اهمیت شناخت گذشته و فرهنگ‌های مختلف تأکید می‌کند. در نهایت، شباهت‌های موجود در این واژه‌ها نشان‌دهنده غنای زبان فارسی و ارتباطات عمیق فرهنگی میان واژه‌ها و معانی آنهاست. این نوع واژگان نه تنها به غنای زبان کمک می‌کنند، بلکه پل ارتباطی میان نسل‌ها و فرهنگ‌ها را نیز فراهم می‌آورند.

لغت نامه دهخدا

( فسلة ) فسلة. [ ف َ ل َ ] ( ع اِ ) شاخ خرد خرمابن. ( ناظم الاطباء ). مفرد فسل است. رجوع به فسل شود.
فسله. [ ف َ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) رمه اسبان و فسیله. ( ناظم الاطباء ). رجوع به فسیله شود.
فسله. [ ف ِ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) افسانه. || تاریخ. || مشابهت و مانندگی. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کلمه فسله

آيات (50) تا (53): و قـال المـلك ائتـونـى بـه فـلمـا جـاءه الرسـول قال ارجع إ لى ربك فسله ما بال النسوة...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال قهوه فال قهوه فال نخود فال نخود فال ارمنی فال ارمنی