فتدلى

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
دلو (۴ بار)ف (۲۹۹۹ بار)

جمله سازی با فتدلى

فمن كتاب الله قوله تعالى حكاية عن معراجه: ((ثم دنى فتدلى فكان قاب قوسين اوادنى ))(455)،((فتدلى )) هو حقيقة الفقر المشار اليه بقوله -صل الله عليه و آله -:((الفقر فخرى ))(456)((فتدلى ))هو حقيقة الفقرالمشاراليه الكبرى،و الهولويه المطلقة، و مقام ((او ادنى ))استهلاكه فى الاحدية وزوال حكم الواحدية .
حاصل اين كه، پرهيزكاران به همه مصاديق غيب (خداى سبحان، وحى و نبوت، فرشتگان، قيامت بهشت و جهنم ) ايمان دارند: (والمومنينكل امن بالله و ملائكته و كتبه و رسله ). (352) ايمان به رسولان الهى نيز ايمان بهغيب است؛ زيرا گرچه اشخاص و ابدان آنان محسوس و مشهود است:(قل انما انا بشر مثلكم )، (353) ولى شخصيت حقوقى و منصب وحى يابى آنان، بهويژه مقام (دنى فتدلى )، غيب است.
يـا رسول اللّه آيا پروردگار خود را ديده اى ؟ فرمود: با چشم خود نديدم، ولى با فؤآدم دو بار ديدم، آنگاه اين آيه را تلاوت كرد: (ثم دنى فتدلى ).
جبرئيل در ناحيه بالا بود كه در آنجا ممثل به صورت آدم گرديد. و آن وقت به حضرتنزديك و نزديكتر شد: (دنا فتدلى ) (ما كذب الفؤ اد ما اءرى ) يعنى: قلبحضرت، آنچه را كه چشمش ديده بود، انكار نكرد بلكه قلبش نيز يقين كرد كه اوجبرئيل و فرشته وحى است. شما با آن حضرت در اين كار مراء و مجادله نكنيد. اما آياتبعدى، ظهورشان در معراج است كه مى فرمايد:
و نيز جاهائى ديگر، و بعضى ديگر گفته اند: مراد از آنرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه خدا در شب معراج بدون واسطه با اوسخن گفت به دليل اينكه فرموده: (ثم دنى فتدلى، فكان قاب قوسين او ادنى،فاوحى الى عبده ما اوحى ) و معلوم است كه با چنين قربى ديگر واسطه اى نمى ماند.
ابراهيم - عليه السلام - بعد از اينكه مراحلى را طى فرمود، آخرش فرمود، عرض ‍ كرد:((وجهت وجهى للذى فطر السموات والارض )).(478) او ((وجهت وجهى )) را مىگويد و براى رسول اكرم ((ثم دنى فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى ))(479) استو بين اين دوتا فرق است با اينكه هر دو در غايتكمال است.