غفلتی

لغت نامه دهخدا

غفلتی. [ غ َ / غ ِ ل َ ] ( حامص ) بی خبری. بی احتیاطی. بی پروایی. ( ناظم الاطباء ). || ( ق ) در تداول مردم آذربایجان به معنی غفلةً ( ناگهانی ) استعمال میشود.

فرهنگ فارسی

بی خبری نا آگاهی.
بی خبری بی احتیاطی بی پروایی

جمله سازی با غفلتی

رفتند همرهان و تو در خواب غفلتی گوئی خیال رفتنت اندر شمار نیست
در رکعت نخست گرت رفت غفلتی اینجا سجود سهو کن و در عدم قضا
ای که با قد دو تا مست شراب غفلتی خواب راحت می کنی در سایهٔ دیوار کج
در آب رفت نوح و تو در خواب غفلتی بستند همرهان همه بر ناقه بارها
بسوی دشمنان تیرش چو مرگ غفلتی بارد زر از اختران طبعش نباشد ساعتی غافل