غفلتی
فرهنگ فارسی
بی خبری بی احتیاطی بی پروایی
جمله سازی با غفلتی
رفتند همرهان و تو در خواب غفلتی گوئی خیال رفتنت اندر شمار نیست
در رکعت نخست گرت رفت غفلتی اینجا سجود سهو کن و در عدم قضا
ای که با قد دو تا مست شراب غفلتی خواب راحت می کنی در سایهٔ دیوار کج
در آب رفت نوح و تو در خواب غفلتی بستند همرهان همه بر ناقه بارها
بسوی دشمنان تیرش چو مرگ غفلتی بارد زر از اختران طبعش نباشد ساعتی غافل