عشراء

لغت نامه دهخدا

عشراء. [ ع ُ ش َ ] ( ع ص، اِ ) شتر ماده باردار که ده یا هشت ماه بر حمل آن گذشته باشد و نام «مخاض » از او زایل شده. یا ناقه ای که مانند زنان نفساء باشد بعدِ بچه آوردن. ج، عُشَراوات، عِشار. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و تثنیه آن عُشَراوان شود. ( منتهی الارب ). || قُلَه، که از بازیچه های کودکان است. ( از اقرب الموارد ). عویشراء. و رجوع به عویشراء شود. || ج ِ عَشر. ( منتهی الارب ). رجوع به عشر شود.

جمله سازی با عشراء

بعضى گفته اند: عشار جمع عشراء است همچنان كه نفاس جمع نفساء - زن زائو - است،و عشراء به معناى ماده شتر حامله اى است كه ده ماه از حملش گذشته باشد، و همچنانعشرائش مى نامند تا وقتى كه بچه اش را بزايد، و چه بسا كه بعد از زائيدن هم آن راعشراء بخوانند، چون چنين شترى از نفيس تريناموال عرب به شمار مى رود، و معناى تعطيل شدن عشراء اين است كه در آن روز عرب چنينمال نفيسى را رها مى كند، و هيچ چوپان و دشتبانى كه آن را حفظ كند بر آن نمى گمارد، وگويا در اين جمله اشاره اى بطور كنايه به اين معنا باشد كه هميناموال نفيسى كه مردم در دنيا بر سر آن پنجه به روى هم مى كشند، آن روز بى صاحب مىماند، كسى نيست كه از آنها استفاده كند، براى اينكه مردم آن روز آنقدر به خود مشغولندكه از هيچ چيز ديگرى ياد نمى كنند، همچنان كه در جاى ديگر فرمود:(لكل امرى ء منهم يومئذ شاءن يغنيه ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال اوراکل فال اوراکل فال میلادی فال میلادی فال فنجان فال فنجان