عرش فرسا

لغت نامه دهخدا

عرش فرسا. [ ع َ ف َ ] ( نف مرکب ) ظاهراً کنایه از فرشته و ملائک:
هر سحرگاهش دعای صدق ران
پس به سوی عرش فرسائی فرست.خاقانی.

جمله سازی با عرش فرسا

دریغ آن بلند اختر و رای تو دریغ آن سر عرش فرسای تو
چرخ اطلس نیز شد مانند کرسی پرنجوم از نشان نعل رخش عرش فرسای شما
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال احساس فال احساس فال میلادی فال میلادی