عدالت گستر

لغت نامه دهخدا

عدالت گستر. [ ع َ / ع ِ ل َ گ ُ ت َ ] ( نف مرکب ) آنکه از روی انصاف و عدالت با مردم رفتار کند. آنکه شیوه او عدالت باشد.

فرهنگ عمید

= عادل

فرهنگ فارسی

آنکه از روی انصاف و عدالت با مردم رفتار کند آنکه شیوه او عدالت باشد

جمله سازی با عدالت گستر

اما در وراى اين آرزو و درخواست، پرسشهايى چند نيز مطرح است مانند اين كه: يارانقائم كيانند و چه كسانى به فيض همراهى آن امام عدالت گستر دست مى يابند؟ تعدادآنها چند نفر است و چگونه برگزيده مى شوند؟ از چه ويژگيهاى برجسته اىبرخوردارند؟ و پرسشهاى ديگر از اين دست.
پخش اذان و دعا و مناجات اشتغال دارند! لكن ملتى كه از ناله هاى جان فرساى شكنجه هاو شيون مادرهاى جوان از دست داده، مطلع است نبايد از اين تظاهرات مزورانهاغفال شود. دعا كه وسيله مناجات با خداوند عدالت گستر است اكنون وسيله بسط ظلم واغفال نادانان براى چاپيدن هر چه بيشتر ذخائر ملت شده است !
پس ای کسانی که زمام اختیار بندگان خدا را در دست دارید و خلعت مهتری و سروری در بر کرده اید یاد آورید روزی را که در دیوان اکبر ملوک، و سلاطین عدالت گستر، به خلعت زیبای آمرزش ارجمند، و به تاج و هاج کرامت سربلند گردند، مبادا شما لباس یأس در بر، و خاک مصیبت بر سر، اشک حسرت از دیده ببارید و دست ندامت بر سر زنید.
شديد برادر شداد از پادشاهان عدالت گستر روى زمين بود، در زمان اونقل كرده اند به طورى مردم به آرامش زندگى مى كردند كه شخصى را براى قضاوتبين آنها تعيين كرده بود از تاريخ تعيين او تا مدت يكسال هيچكس براى رفع خصومت بدارالقضا نيامد روزى به شديد گفت من اجرت قضاوترا نمى گيرم زيرا در اين يك سال حكومتى نكرده ام پادشاه گفت ترا براى اين كارمنصوب كرده ايم كسى مراجعه كند يا نكند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال لنورماند فال لنورماند فال احساس فال احساس فال مارگاریتا فال مارگاریتا