لغت نامه دهخدا
شوم بهر. [ ب َ ] ( ص مرکب ) که نصیب و بهره شومی دارد. که حظ و بخت و بهره نحس دارد. بدبخت:
چنان ساخت با مادر آن شوم بهر
که بکشد جهان پهلوان را به زهر.اسدی ( گرشاسب نامه ص 194 ).
شوم بهر. [ ب َ ] ( ص مرکب ) که نصیب و بهره شومی دارد. که حظ و بخت و بهره نحس دارد. بدبخت:
چنان ساخت با مادر آن شوم بهر
که بکشد جهان پهلوان را به زهر.اسدی ( گرشاسب نامه ص 194 ).
که نصیب و بهره شومی دارد بدبخت
💡 موقوف فردا کی شوم بهر لقایش چون که من امروز حسن او عیان از دیده جان دیدهام
💡 گر کشته شوم بهر تو یکبار بکو حیف تا زنده شوم از نفس روح فزایت
💡 چنان ساخت با مادر آن شوم بهر که بکشد جهان پهلوان را به زهر
💡 دعایی میکنم آمینی از تأثیر میخواهم سراپا دل شوم بهر تمنایی که من دانم