لغت نامه دهخدا زودیابی. [ زودْ ] ( حامص مرکب ) تیزفهمی. سرعت انتقال. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). تندفهمی. تیزهوشی. سرعت انتقال. ( فرهنگ فارسی معین ).
جمله سازی با زود یابی ابتدا این رنجها میکش که در باغ شرف زود یابی صد گل خوشبوی از یک نوک خار چو گردم ترا غایب از چشم سر ز گم گشتنم زود یابی خبر