ذرابت

لغت نامه دهخدا

ذرابت. [ ذَ ب َ ] ( ع مص ) ذَرابة. ذَرَب. ذُروبت. تیز شدن. || تباه شدن معده و هضم نشدن طعام در آن. || اصلاح گرفتن معده. ( از اضداد است ). || ذرابت جرح؛ درمان نپذیرفتن خستگی.

جمله سازی با ذرابت

💡 محتمل است عنصر محورى تحدى در آيه مورد بحث فصاحت و بلاغت و ذرابت باشد به همراهتحدى به آورنده قرآن و مدعيان مبارزه با قرآن نيز، از اين بيان تحدى در علوم ادبى مىفهميدند و از آن جا كه انسانها در يك ركن از اركان سه گانه فصاحت و بلاغت سهيمند،يعنى فقط مى دانند الفاظ براى چه وضع شده است، اما نه به آن معنايى بلند احاطهدارند و نه كيفيت تعبير از معانى بلند را با الفاظ موضوعه رسا در اختيار دارند،بنابراين، ممكن است مواد خام و سرمايه هاى اوليه (الفاظدال بر معانى ) را خود بشر ساخته باشد، اما توانايى ساختن كلامى فصيح و بليغنظير قرآن كريم نداشته باشد.