خشمین
فرهنگ فارسی
جمله سازی با خشمین
زان تیرهای غمزه خشمین که میزنی صد قامت چو تیر خمیدهست چون کمان
خشمین بر آن کسی شو کز وی گزیر باشد یا غیر خاک پایش کس دستگیر باشد
ترا برکتف و کش خوش رام و آرام مرا چون مار خشمین سخت و سرکش
شیر خشمینی و گر زخمی گراز از تو خواهم خواست کین گربه باز
دست خود خشمین ز دست او کشید چون ز گفت اوش درد دل رسید