حرکت مستقیم

لغت نامه دهخدا

حرکت مستقیم. [ ح َ رَ ک َ ت ِ م ُ ت َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) مقابل حرکت دوری. حرکتی که بر خط مستقیم باشد. ( دستورالعلماء ). || حرکت اینی. جابجا شدن جسم. و به این اصطلاح اعم است از حرکت مستقیم به معنی نخست و حرکت منحنی و دوری. ( دستورالعلماء ).

فرهنگ فارسی

مقابل حرکت دوری حرکتی که بر خط مستقیم باشد

جمله سازی با حرکت مستقیم

💡 از انتگرال‌ها در فیزیک نیز استفاده می‌شود، در زمینه‌هایی مانند سینماتیک برای یافتن مقادیری مانند جابجایی، زمان و سرعت. برای مثال، در حرکت مستقیم، جابجایی یک جسم در بازه زمانی

💡 وجود محیطی مرطوب در اثر حرکت مستقیم و مداوم آب، ایجاد مشکل برای قسمت‌های قالب ریزی شده کرد. کافمن بزرگ گفته بود: «خانهٔ آبشاری یک ساختمان ۷ لایه در برابر تراوشات است و نام مستعار آن «فرای کپک زدن» می‌باشد.»

💡 این وسیله که با تغییر شکل حرکت دورانی به حرکت مستقیم‌الخط و استفاده از خواص اهرم‌ها می‌تواند با نیروی کم اجسام بسیار سنگین را بردارد، از دیرباز مورد استفادهٔ بشر بوده و استفاده از آن بسیار فزونی یافته‌است برخلاف سابق دیگر نیروهای وارد بر آن نیروی انسانی نیست بلکه از نیروهای آب و الکتریک و سایر نیروهای موجود در فیزیک استفاده می‌شود.