تفسیر قرآنکریم با روشها و گرایشهای متنوعی همراه است که هر یک بر پایۀ ابزارها و مبانی خاصی استوار گردیدهاند. این تنوع در شیوههای تفسیری، عمدتاً متأثر از نوع نگرش مفسر و ابزاری است که در فرآیند تفسیر به کار میگیرد. از جملۀ این روشها، میتوان به روش تفسیر اجتماعی اشاره نمود که در آن، آیات قرآن با توجه به زمینهها و نیازهای جامعه تحلیل و تبیین میشود.
در لغت، واژۀ تفسیر از مادۀ فَسَّر به معنای آشکار کردن و پردهبرداری از معانی الفاظ گرفته شده و در اصطلاح، به فرآیند رفع ابهام از کلمات و جملات قرآن و توضیح مقاصد و اهداف آنها اطلاق میگردد. این دانش، چارچوبی نظاممند برای درک مفاهیم عمیق قرآنی و تطبیق آن با شرایط گوناگون فراهم میآورد.
همچنین گرایش تفسیری به تأثیر باورهای مذهبی، کلامی، جهتگیریهای عصری و سبکهای پردازش در تفسیر قرآن اشاره دارد. این گرایشها بر اساس عقاید، نیازهای زمانه، ذوق و سلیقه و تخصص علمی مفسر شکل میگیرد و در نتیجۀ آن، خوانشهای متفاوتی از آیات ارائه میشود که هر یک بازتابدهندۀ منظری خاص به متن مقدس است.