برقیه

لغت نامه دهخدا

( برقیة ) برقیة. [ ب َ قی ی َ ] ( ع ص نسبی ) برقی. آلات برقی. || ( اِ ) تلگراف در تداول مردم عرب زبان.

جمله سازی با برقیه

گاه عیسی برقیه می آمد بزمین چون طبیب حیران شد