کلمه باقیه در برخی از متون به معنای ذریه و فرزندان نیز به کار میرود و به نسلهای بعدی و آنچه که از یک فرد یا یک خانواده به جا میماند، اشاره دارد. این مفهوم نشاندهنده ادامه حیات و وجود نسلهای بعدی است که از والدین به ارث میبرند. به طور کلی، واژه باقیه در این معنا به ماندگاری و استمرار نسلها و ارتباط آنها با اجداد اشاره دارد.
باقیه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث باقی: آثار باقیه. جمع: باقیات بواقی
فرهنگ اسم ها
معنی: مونث باقی، باقیات و صالحات، ( مؤنث باقی )، عمل صالح، آن که یا آنچه وجود دارد، موجود، پاینده، پایدار
دانشنامه اسلامی
معنی عَقِبِهِ: ذریه و فرزندانش ( در عبارت "جَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ")
ریشه کلمه:
بقی (۲۱ بار)
جملاتی از کلمه باقیه
جامعهٔ مننا سازمان قبیلهای را تا حدّ معتنابهی حفظ نموده بود. این نکته جالب است که متون اورارتویی دولت مزبور را کشور مانا میخوانند ولی منابع آشوری تقریباً همیشه آن را کشور ماننا مینامند. آثار باقیه از آشوریان، گذشته از منناییان از بسیاری قبایل دیگر نیز که جزو کشور مننا بودند نام میبرند از قبیل تئورلییان، مسیّیان، دالیییان، سونبییان، کوموردیان.