لغت نامه دهخدا
( آنگونه ) آنگونه. [ گو ن َ / ن ِ ] ( صفت + اسم ) بر آنگونه. بدانگونه. بدانسان. بر آنسان:
بدانگونه آن لشکر نامدار
بیامد روارو سوی کارزار.فردوسی.بدانگونه آن سنگ را برگرفت
کزو ماند لشکر سراسر شگفت.فردوسی.
( آنگونه ) آنگونه. [ گو ن َ / ن ِ ] ( صفت + اسم ) بر آنگونه. بدانگونه. بدانسان. بر آنسان:
بدانگونه آن لشکر نامدار
بیامد روارو سوی کارزار.فردوسی.بدانگونه آن سنگ را برگرفت
کزو ماند لشکر سراسر شگفت.فردوسی.
( آن گونه ) (نِ ) (ق مر. ) آن سان، آن وجه.
( آنگونه ) آنسان آن وجه.
💡 سخن انگونه سرایم که در آیین خواص هست مقرون همه برصحت و برهان حکم