الباطل

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
بطل (۳۶ بار)

جمله سازی با الباطل

سپس براى توضيح اينكه چطور اين تربيت صورى نتائجى معنوى داردمثال عامى براى مردم زده، مى فرمايد: (انزل من السماء ماء فسالت اوديه بقدرهافاحتمل السيل زبدا رابيا و مما يوقدون عليه فى النار ابتغاء حليه او متاع زبد مثلهكذلك يضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث فىالارض ).
كه حق يعنى توحيد و اسلام و عدالت و آزادى بشر ازچنگال خرافات و اسارتها و مظالم، تثبيت و جاى گير شود وباطل يعنى شرك و كفر و بى ايمانى و ظلم و فسادابطال گردد و از ميان برود، هر چند مشركان مجرم و مجرمان مشركمايل نباشند (ليحق الحق و يبطل الباطل و لو كره المجرمون ).
(عربى ) همانگونه كه راغب در مفردات - مى گويد: به معنى سخن فصيح و روشن است(الفصيح البين من الكلام ) و لذا هنگامى كه گفته مى شود (امرئة عروبة ) مفهومش ايناست زنى كه از عفت و پاكدامنى خود آگاه باشد، سپس اضافه مى كند قوله حكما عربياقيل معناه مفصحا يحق الحق و يبطل الباطل (اينكه خداوند فرموده حكما عربيا مفهومش ايناست كه سخنى است روشن و آشكار كه حق را ثابت وباطل را روشن مى سازد).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اتی
اتی
بلاوجه
بلاوجه
اعتبار
اعتبار
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل