اصحاب جبر

لغت نامه دهخدا

اصحاب جبر. [ اَ ب ِ ج َ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) پیروان مذهب فلسفی جبر. جبریة. جبریان. جبریون، در مقابل قدریون:
از پی احیاء شرع و معرفت کردی جدا
تیرگی زاصحاب جبر و خیرگی زاهل قدر.سنایی.و رجوع به جبر و جبری و جبریون و جبریان و جبریة و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه حجازی قاهره ج 1 ص 112 شود.

فرهنگ فارسی

پیروان مذهب فلسفی جبر جبریه جبریان جبریون در مقابل قدریون.

جمله سازی با اصحاب جبر

از پی احیاء شرع و معرفت کردی جدا تیرگی ز اصحاب جبر و خیرگی ز اهل قدر