نظام الدین

نظام الدین در واقع به معنای نظم و سامان‌دهی در دین است. این واژه عربی به عنوان نماد آراستگی و انسجام در مباحث مذهبی و قرآنی به کار می‌رود. به طور خاص، نظام الدین اعرج، که با نام حسن ابن محمد نیز شناخته می‌شود، یک دانشمند برجسته ایرانی از قرن هجری است. او در زمینه علوم دینی فعالیت کرده و تألیفاتی چون شرح تذکره طوسی را در کارنامه علمی خود دارد. این اثر به نوعی نشان‌دهنده تلاش‌های او در راستای تبیین و توضیح مبانی دینی و مذهبی بوده و به نظم و انسجام در دین کمک کرده است. نظام الدین به عنوان یک شخصیت علمی و مذهبی، اهمیت بالایی در تاریخ تفکر اسلامی دارد و آثار او هنوز هم در محافل علمی مورد توجه قرار می‌گیرد.

لغت نامه دهخدا

نظام الدین. [ ن ِ مُدْ دی ] ( اِخ ) ( قاضی... ) ابن شرف الدین حاجی محمد فراهی، از فقها و علمای قرن نهم و معاصر سلطان حسین بایقراست و بفرمان او در دارالسلطنه هرات منصب قضا داشت و به سال 900 هَ. ق. درگذشت. ( از رجال کتاب جبیب السیر ص 180 ). و نیز رجوع به تاریخ حبیب السیر جزو 3 ج 3 ص 438 شود.
نظام الدین. [ ن ِ مُدْ دی ] ( اِخ ) ابن قطب الدین ( ملا... ) انصاری سهالوی لکهنوئی از فضلای قرن دوازدهم هندوستان است، به سال 1161 هَ. ق. درگذشت. او راست: شرح مسلم الثبوت در اصول فقه، حاشیه بر شرح هدایةالحکمة ملاصدرا. ( از الاعلام زرکلی ج 8 ص 360 ).
نظام الدین. [ ن ِ مُدْ دی ]( اِخ ) ( خواجه ) ابوالعلاء گنجوی. رجوع به ابوالعلاء گنجوی و نیز رجوع به مجمعالفصحا چ مصفا ج 1 ص 199 شود.
نظام الدین. [ ن ِ مُدْ دی ] ( اِخ ) ابوالفتح فخرالملک پسر خواجه نظام الملک است، وی بعد از پدر به وزارت برکیارق رسید و به سال 500 هَ. ق. کشته شد. رجوع به تاریخ ادبیات در ایران، دکتر صفا ج 2 ص 907 شود.
نظام الدین. [ ن ِ مُدْ دی ]( اِخ ) ابوالمعالی نصراﷲ. رجوع به ابوالمعالی شود.
نظام الدین. [ ن ِ مُدْ دی ] ( اِخ ) احمد از علمای قرن یازدهم و معاصربا شاه عباس ثانی صفوی است، وی کتاب فرس نامه را به فرمان این پادشاه تألیف کرده است. ( از ریحانة الادب ج 4 ص 209 ). و نیز رجوع به اعیان الشیعه ج 8 ص 347 شود.
نظام الدین. [ ن ِ مُدْ دی ] ( اِخ )احمد ( سید... ) بن ابراهیم بن سلام اﷲ دشتکی شیرازی ملقب به سیدالعلماء و سلطان الحکماء از علمای قرن دهم و یازدهم هجری است او راست: اثبات الواجب الصغیر، اثبات الواجب الکبیر، اثبات الواجب الوسیط. وی به سال 1015 هَ. ق. درگذشت. ( از ریحانة الادب ج 4 ص 210 ). و نیز رجوع به الذریعه ج 2 ص 103 و اعیان الشیعه ج 8 ص 374 شود.
نظام الدین. [ ن ِ مُدْ دی ]( اِخ ) احمد ( سید... )بن محمد معصوم بن سید نظام الدین احمدبن ابراهیم دشتکی شیرازی، از شاعران و دانشمندان قرن یازدهم است وی به دعوت عبداﷲ قطب الدین شاه حکمران دکن به هندوستان مهاجرت کرد و در حیدرآباد ساکن شد و نزد قطب شاه تقرب یافت و ریاست علمی آن نواحی بدومفوض گشت و به سال 1086 هَ. ق. در همانجا وفات یافت. ( از ریحانة الادب ج 4 ص 210 ). و نیز رجوع به سلافة العصر و الذریعه ج 2 ص 103 و اعیان الشیعه ج 8 ص 374 شود.

فرهنگ فارسی

یحیی بن عبدالرحمن
محمد بن حسین قرشی

فرهنگ اسم ها

اسم: نظام الدین (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: nezāmoddin) (فارسی: نِظام‌الدين) (انگلیسی: nezamoddin) 
معنی: موجب نظم و آراستگی در دین، ( عربی )، نظم آورنده و نظام دهنده ی دین، موجب آراستگی دین، ( اَعلام ) ) نظام الدین اعرج ( = حسن ابن محمّد ): [قرن و هجری ) دانشمند ایرانی، مؤلف شرح تذکره ی طوسی، شرح مجسطی و تفسیر قرآن، ) نظام الدین اولیا ( = شیخ محمّد دهلوی ): [، قمری] عارف مسلمان هندی، معروف به شاه نظام اولیا، مؤلف راحت القلوب، در ذکر سخنان استادش فریدالدین شکر گنج، ) نظام الدین شامی ( = عبدالواسع ): [قرن هجری] مورخ ایرانی، از مردم تبریز، مؤلف تاریخ زمان امیر تیمور، معروف به ظفرنامه ی شامی و مترجم داستان بلوهر و بوذاسَف، به فارسی، ) نظام الدین محمّد یزدی ( = نظام قاری ): [قرن هجری]، شاعر ایرانی، سراینده ی دیوان البسه به فارسی، موجب نظم و انظباط در دین
 

جملاتی از کلمه نظام الدین

شاه میرانیان نظام الدین آن سرشته شده برحمت ناب
صنعت: معما باسم امیر نظام الدین علی- حسن طلب
گفت از پیر خود نظام الدین که به خاموش داشتی تعیین