نیم روشن

لغت نامه دهخدا

نیم روشن. [ رَ / رُو ش َ ] ( ص مرکب ) نیمه روشن.که اندکی روشن است و کاملاً تاریک نیست:
چو آمد شب آن نیم روشن دیار
سیه مشک بر عود کرد اختیار.نظامی.

فرهنگ فارسی

نیمه روشن. که اندکی روشن است و کاملا تاریک نیست.

جمله سازی با نیم روشن

چو آمد شب آن نیم روشن دیار سیه مشک بر عود کرد اختیار