لغت نامه دهخدا مقصودخواه. [ م َ خوا / خا] ( نف مرکب ) طالب مراد. خواهنده آرزو: چو صافی بود مرد مقصودخواه دعا زود یابد به مقصود راه.نظامی.
جمله سازی با مقصود خواه شمع رویت کز وجود ما اثر باما نهشت او بود مقصود خواه از کعبه و خواه از کنشت چو صافی بود مرد مقصود خواه دعا زود یابد به مقصود راه