وصوف

لغت نامه دهخدا

وصوف. [ وُ ] ( ع مص ) به شتاب رفتن شتر. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بشتاب رفتن شتر

جمله سازی با وصوف

خشیشی وصوف ارسجیفش کنی و یا دگمه در بجیبش زنی
آنکه مرا پوستین وصوف وصلت داد آن تو کی داد گر قطار کنی بخت
همچو صوفی در پلاس وصوف باش با صفتهای خدا موصوف باش