گوهر بیز

فرهنگ عمید

گوهرافشان، گوهرریز.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه یا آنچه گوهر بیزد. ۲ - ابر (قطرات باران بگوهر تشبیه شده ): بگردون تیره ابری بامدادن برشد از دریا جواهر خیز و گوهر ریز و گوهر بیزو گوهر زا ( قا آنی )

جمله سازی با گوهر بیز

مایه ده از بوی باده باد عنبربیز را در کف ما رادی آموز ابر گوهر بیز را