لغت نامه دهخدا
گران تن. [ گ ِ ت َ ] ( ص مرکب ) رجوع به گران جسم شود.
گران تن. [ گ ِ ت َ ] ( ص مرکب ) رجوع به گران جسم شود.
۱ - آنکه جسمی گران دارد گران تن. ۲ - وزین سنگین. ۳ - کسی که گرانیی در جسم او بر اثر بیماری پدید آمده.
💡 فرو شد در زمین کوه گران تن بسان بل به زیر پای باون
💡 ز آسیب و پیکار و زخم گران تن پر توان آمدش نا توان