لغت نامه دهخدا
ینفعل. [ ی َ ف َ ع ِ ] ( ع فعل ) ( اصطلاح منطق ) که قبول اثر می کند و آن از مقولات عشر ارسطوست چون گرم شدن و بریده شدن. ( یادداشت مؤلف ).
ینفعل. [ ی َ ف َ ع ِ ] ( ع فعل ) ( اصطلاح منطق ) که قبول اثر می کند و آن از مقولات عشر ارسطوست چون گرم شدن و بریده شدن. ( یادداشت مؤلف ).
که قبول اثر می کند و آن از مقولات عشر ارسطوست چون گرم شدن و بریده شدن.
💡 پس کم و کیف و این و متی و مضاف و وضع پس یفعل است و ینفعل ای مالک ودود