کاسه باز

لغت نامه دهخدا

کاسه باز. [ س َ / س ِ ] ( نف مرکب ) آنکه بازی به کاسه کند از عالم شیشه باز، و آن چنان است که دو کاسه چینی پر از آب کنند و کاسه بازان واژون شده کاسها را بر پشت گذارند و بتحریک سرین آن را بجنبانند و بدوش خود رسانند و قطره ای آب از آن نمیریزد و بمجاز محیل و مکار را گویند. ( آنندراج ):
از حریفان قمار برده بسی
کاسه بازی چنین ندیده کسی.میریحیی شیرازی ( از آنندراج ).و رجوع به مجموعه مترادفات ص 127 شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که کاسه بازی کند. ۲ - محیل مکار: [ از حریفان قمار برده بسی کاسه بازی چنین ندیده کسی ]. ( میر یحیی شیرازی )

جمله سازی با کاسه باز

💡 چو کاسه باز گشاده دهان ز جوع الکلب چو کوزه پیش نهاده شکم ز استسقا