هرشی

لغت نامه دهخدا

هرشی. [ هََ شا ] ( اِخ ) کریوه ای است در راه مکه در نزدیکی حجفه. از دریا پیداست. ( معجم البلدان ) ( منتهی الارب ).
هرشی. [ هََ شا ] ( اِخ ) وادیی است در راه مکه. ( منتهی الارب ). زمین فرازی است که نباتات بسیار در آن روید و در راه شام به مدینه و به مکه قرار دارد. زمین مسطح است. ( معجم البلدان ).
هرشی. [ هََ شی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به هرش که نام جد خاندانی است. ( از انساب سمعانی ). شاید هم منسوب به ناحیت هرشی [ هََ شا ] باشد.

فرهنگ فارسی

منسوب به هرش که نام جد خاندانی است شاید هم منسوب به ناحیت هرشی باشد.

جمله سازی با هرشی

💡 نفس کلی کان محیط هرشی است آفتاب او مبرا از فی است

💡 یا رب به کمال وی کافر و خت از و هرشی کاین نامه چو گردد طی جرمم بکرم بخشا

💡 ۹ عضو مؤسس در هرشی برای اعضای جدید که مجبور به رای دادن علیه سخنگوی مجلس نمایندگان، جان بونر براساس قوانینی بودند که گروه مخالف آن بودند، به عنوان یک معیار برای اعضای جدید خود بحث کردند.

💡 در حال حاضر آدی و جمشید گودرج هدایت این گروه را بر عهده دارند. این شرکت بیش از ۹۷۰۰ کارمند دارد. گروه گودرج ۷ شرکت زیرمجموعه اصلی به نام‌های گودرج و بویس، صنایع گودرج، دارایی‌های گودرج، محصولات مصرفی گودرج، محصولات خانگی گودرج، گودرج هرشی و گودرج آگرووت دارد.