سر رسیدن

لغت نامه دهخدا

سررسیدن. [ س َرْ، رَ / رِ دَ] ( مص مرکب ) غفلتاً وارد شدن. در همان وقت که ضرور بود حاضر آمدن. فجاءةً درآمدن. غیرمنتظر آمدن. || سپری شدن مدت. به انتها رسیدن مدت. به آخر آمدن مدت. ( یادداشت مؤلف ): مدت اجاره سررسیده است.

فرهنگ معین

( ~. رَ یا رِ دَ ) (مص ل. ) ناگهان رسیدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ناگهان رسیدن ناگاه حاضر شدن: به سبب تعمیر جاده راه بسته شد سه اتومبیل دیگر هم سر رسید.

جمله سازی با سر رسیدن

وقتی رد لوکی توسط شیلد در اشتوتگارت آلمان زده می‌شود، کاپیتان راجرز به همراه ناتاشا به آنجا می‌روند که لوکی را بازگردانند و همین باعث ایجاد درگیری بین آن‌ها می‌شود که در نهایت سر رسیدن تونی استارک در لباس مرد آهنی مشکل را حل می‌کند. آن‌ها لوکی را دستگیر می‌کنند و سوار بر هواپیما او را به شیلد بازمی‌گردانند اما در مسیر راه، ثور که به دنبال برادرش است، به هواپیما حمله کرده و لوکی را با خود می‌برد. ثور قصد دارد لوکی را با خود به آزگارد برگرداند اما قبل از آنکه بتواند کاری کند، مرد آهنی سر می‌رسد و نبردی میان او و ثور درمی‌گیرد که در نهایت با دخالت کاپیتان آمریکا موضوع خاتمه می‌یابد.