لغت نامه دهخدا
لاشریک. [ ش َ ] ( ع ص مرکب ) ( از: لا + شریک ) بی شریک. بی نیاز.
لاشریک. [ ش َ ] ( ع ص مرکب ) ( از: لا + شریک ) بی شریک. بی نیاز.
بی انباز. یا لاشریک لک. ( جمله اسمی ) انبازی نیست ترا: در دین طاهر ملکی لاشریک له چون در فنون فضل و هنر لاشریک لک.
بی انباز
💡 «شهد الله» گواه معرفتش «وحده لاشریک له» صفتش
💡 وحده لاشریک له خواهی خوش بشو گوش و بشنو اینگفتار
💡 تونه ای مرد خدای لاشریک خویشتن را با خدا کردی شریک
💡 کفر و دین هر دو در رهت پویان وحده لاشریک له گویان
💡 وحده لاشریک له می گو کاین سخن از روایتی دگر است
💡 نغمهٔ بلبلان ره شنوی «وحده لاشریک له» شنوی