صاحب مروت

لغت نامه دهخدا

صاحب مروت. [ ح ِ م ُ رُوْ وَ ] ( ص مرکب ) جوانمرد: علما گویند مقام صاحب مروت به دو موضع ستوده است، درخدمت پادشاه... یا در میان زهاد. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ فارسی

جوانمرد

جمله سازی با صاحب مروت

دست شکستگان گیر ای صاحب مروت فریاد خستگان رس ای آنکه میتوانی
و صاحب مروت اگر چه اندک بضاعت باشد همیشه گرامی و عزیز روزگار گذارد , چون شیر که در همه جای مهابت او نقصان نپذیرد اگر چه بسته و در صندوق دیده شود و باز توانگر قاصر همت ذلیل نماید , چون سگ که بهمه جای خوار باشد اگر چه بطوق و خلخال مرصع آراسته گردد.
متابید روی از گدایان خیل که صاحب مروت نراند طفیل
تویی آن صاحب مروت وجود که خدایت ولی خود فرمود