شفاعتگر

لغت نامه دهخدا

شفاعتگر. [ش َ ع َ گ َ ] ( ص مرکب ) کسی که گناهکار را بیامرزاند. ( آنندراج ). خواهشگر. میانجی. درخواهنده:
بعد از آن در زیر دار آور مرا
تا بخواهد یک شفاعتگر مرا.مولوی.پیمبر کسی را شفاعتگر است
که در جاده شرع پیغمبر است.( بوستان ).کنی مصطفی را شفاعتگرم
دهی ساغر از ساقی کوثرم.ملا عبداﷲ هاتفی ( از آنندراج ).شفاعتگر میکشان مصطفاست
که ته جرعه اش بهره انبیاست.میرزا محمد صادق ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

شفاعت کننده.

فرهنگ فارسی

کسی که گناهکار را بیامرزاند خواهشگر میانجی.

جمله سازی با شفاعتگر

💡 دست برداشتن وقت دعا ایمائی است که شفاعتگر ما پیش خدا دست تهیست

💡 نیست غیر از عرق شرم شفاعتگر ما یارب این چشمهٔ رحمت نکنی فردا خشک

💡 منع ز صهبا چرا باده روان پرور است خوف ز عصیان عبث خواجه شفاعتگر است

💡 پیمبر کسی را شفاعتگر است که بر جادهٔ شرع پیغمبر است