زجرکش

لغت نامه دهخدا

زجرکش. [ زَ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) زجر کشنده. ستمکش. آنکه آزار کشد و تحمل ستم کند. که تحت حکومت یا رژیم ستمکارانه ای بسر برد. که در زندگی با حوادث آزار دهنده و مصائب روبرو باشد. که آزار دیگران را تحمل کند. که بار زحمت دیگران بدوش کشد. رجوع به زجر، زجرکش، زجر کشیدن، زجرکش شدن و زجر دیدن شود.

فرهنگ فارسی

ستم کش زجر کشنده

جمله سازی با زجرکش

💡 صدا و سیمای ایران در موارد متعدد، محل انتشار نفرت، تهدید و خشونت علیه بخشی از جامعه بوده‌است. در آذر ۱۳۹۸ یک کارشناس دینی و مفسر قرآن در شبکه اول تلویزیون دولتی ایران در مورد اعتراضات آبان ۹۸ و نحوه برخورد با معترضان گفت «طبق آیات قرآن دستگیرشدگان اخیر باید در همان نقطه جنایت در جلوی چشم مردم زجرکش شوند.»

تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز