زارعین

لغت نامه دهخدا

زارعین. [ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ زارع، در حالت نصبی و جری. رجوع به زارع شود.

جمله سازی با زارعین

این نویسندهٔ اجتماعی روسی وضع زندگی هم‌میهنان خود را که اکثریت آنان از زارعین و طبقات ملی بودند در نوشته‌های خود توصیف کرده و حقایق تلخ و واقعیات ناگوار زندگی طبقات محروم را نشان داده‌است. کتاب‌های معروف او چون «یادداشت‌های یک شکارچی»، «زمین بکر» و غیره انتقاد شدیدی از رژیم غلامی دهقانان است که در دوره تزاری معمول بود.
در این زمان انتشار اعلامیه‌ای رسمی از سوی دولت که واگذاری امتیاز تنباکو را تذکر می‌داد و در عین حال به زارعین توتون و تنباکو نیز وعدهٔ خرید عادلانه و نقدی محصولات آن‌ها را می‌داد، موج گسترده‌ای از نارضایتی را دامن زد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ژرف
ژرف
مودت
مودت
داشاق
داشاق
چهارپایان
چهارپایان