رزنده

لغت نامه دهخدا

رزنده. [ رَ زَ دَ / دِ ] ( نف ) رنگ کننده و رنگرز و صباغ. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رنگ کننده. ( انجمن آرا ). || لکه کننده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

رنگ کننده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه پارچه لباس نخ و غیره را رنگ کند صباغ.

جمله سازی با رزنده

💡 مودنا برای تحقق خواسته های رادوستین استویچف دست روی بازیکنانی گذاشته که او نشان می کند. پس از انتقال برونو رزنده به مودنا و جلب رضایت رادوستین استویچف برای قبول مربیگری، حال اینک نوبت به مهاجم مولفتا می رسد که در پی درخواست استویچف به این تیم انتقال می یابد. جولیو سابی، امتیازآورترین بازیکن سری آ ایتالیا که فصل گذشته را برای مولفتا توپ زد قرار است به مودنا انتقال یابد.