ربابه

ربابه یکی از نام‌های دخترانه در فرهنگ فارسی و اسلامی است. این نام به معنای ابر سفید می‌باشد و نمادی از لطافت و زیبایی است. ابر سفید به عنوان نشانه‌ای از آرامش و صفا در طبیعت شناخته می‌شود و می‌تواند تداعی‌کننده احساسات مثبت و دلنشینی باشد.

ویژگی‌های نام

افرادی که نام ربابه را دارند، معمولاً به عنوان افرادی مهربان، دلنشین و با روحیه‌ای لطیف شناخته می‌شوند. این نام همچنین به نوعی نشان‌دهنده حساسیت و عاطفه عمیق در شخصیت فرد است.

نام ساز

ربابه نام یکی از سازهای سنتی ایرانی یعنی تنبور نیز است. تنبور سازی زهی است که در موسیقی کردی و فارسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این ساز دارای بدنه‌ای گلابی شکل و چهار سیم است و صدایی عمیق و دلنشین تولید می‌کند.

شخصیت تاریخی

ربابه یا رباب نام همسر امام حسین (ع) است که در تاریخ اسلام جایگاهی ویژه دارد. این ارتباط با شخصیت‌های مذهبی و تاریخی می‌تواند به فردی که این نام را دارد، حس افتخار و ارزشمندی بیشتری ببخشد.

لغت نامه دهخدا

( ربابة ) ربابة. [ رِ ب َ ] ( ع اِ ) نامی است از رب. || کشور. ( از اقرب الموارد ). || ملک و سلطنت. ( ناظم الاطباء ). ملک. سلطنت، یقال: طالب ربابته؛ ای مملکته. ( منتهی الارب ). سلطنت. ( از آنندراج ). || عهد. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پیمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). عهد و میثاق. ج، اَرِبّة. ( از متن اللغة ). || نخی که با آن تیرها را محکم بندند. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || جعبه تیرهای قمار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || پوست تنک که بر دست برآرنده تیرهای قمار پیچند. ( ازاقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || پارچه ای که در آن تیرها را پیچند. ( ناظم الاطباء ) ( از مهذب الاسماء ). || دسته تیرهای قمار. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
ربابة. [ رِ ب َ ] ( ع مص ) مالک و رب شدن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || نزدیک شدن وقت بچه آوردن. || اقدام به اصلاح و مرتب ساختن چیزی. ( از متن اللغة ).
ربابة. [ رَ ب َ ] ( ع اِ ) یکی رَباب. ( منتهی الارب ). واحد رباب، یعنی یک ابر سپید.( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). یکی رباب، یعنی ابری که در پاره ابر دیگر آویخته بود. ( مهذب الاسماء ).
ربابه. [ رَ ب َ ] ( اِ ) رباب.سازی شبیه به طنبور بزرگ که رباب نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). نام سازی معروف و بعضی بر آنند که معرب رَواده است و معنی ترکیبی آن آواز حزین برآرنده، چه، رو، آواز حزین و آد، برآرنده، و «ه » در این ترکیب برای نسبت است. تحقیق آن است که آب و آبه مبدل «َاو» و «َاوه » است که کلمه نسبت است، چون گوراب و گورابه بمعنی مقبره و گورخانه، و سرداب و سردابه خانه که زیر زمین سازند برای محافظت از تابستان. ( از آنندراج ) ( از بهار عجم ):
من صوفی خرابم کو میکده که در وی
رقصی کنم چو مستان با بربط و ربابه.امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

یکی رباب. واحد رباب یعنی یک ابر سپید.

فرهنگ اسم ها

اسم: ربابه (دختر) (عربی) (طبیعت) (تلفظ: ro (a) bābe) (فارسی: ربابه) (انگلیسی: robabe)
معنی: نام دیگر ساز تنبور، ابر سفید، رباب نام همسر امام حسین ( ع )، رباب، ( عربی ) ( = رباب )، نام سازی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم