لغت نامه دهخدا
صحایف. [ ص َی ِ ] ( ع اِ ) صحائف. ج ِ صحیفه. رجوع به صحائف شود.
صحایف. [ ص َی ِ ] ( ع اِ ) صحائف. ج ِ صحیفه. رجوع به صحائف شود.
= صحیفه
جمع صحیفه
( اسم ) جمع صحیفه نامه ها کتابها.
💡 قلمی بر صحایف اذهان می نویسد فواید دو جهان
💡 از او هر آنچه معارف بر اولیا نازل از او هر آنچه صحایف بر انبیا منزل
💡 درج لولو شده است و سلک درر از مدیحت صحایف اوراق
💡 سخنان بهار را با زر به صحایف رقم بباید کرد
💡 یقین که جان ودل قاسمی کتاب خداست زهی صحایف روشن! زهی بیاض و سواد!
💡 درید کاتبان هفت اقلیم بر صحایف قدم زنند اقلام