سات

لغت نامه دهخدا

سات. ( اِ ) خوابیدن و خواب کردن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). خواب و خوابیدگی. ( ناظم الاطباء ).
سات. [ سات ت ] ( ع اِ ) سته و ست، و اصل آن سدس بوده، و سین به ت بدل شده و دال در آن ادغام گردیده است. ( تاج العروس ) ( منتهی الارب در ماده س ت ت ).

فرهنگ فارسی

سته و ست واصل ان سدسد بوده

جمله سازی با سات

آشنایی او با سینما و تلویزیون در سال ۲۰۰۴ از مسابقه «ستارگان ترکیه» شروع شد که مسابقه‌ای بود جهت شناسایی استعدادهای بازیگری جدید در ترکیه که از کانال شو تی‌وی پخش می‌شد. وی توانست مقام اول در آقایان را به خود اختصاص دهد و برن سات هم در این مسابقه نفر دوم خانم‌ها شد.
نهاگ سات یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر رباط سفید استان خراسان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، کرومیت است.
شرکت بین اسپورت اقدام به قطع شبکه‌های خود از مشترکین در ماهواره مصری (نایل سات) شد؛ که آن‌ها را مجبور به تحویل دستگاه‌های رسیور سهیل سات کرد؛ و ضربه جدی به ماهواره مصری وارد شد.
و گفت: خدای تعالی هرکس را به چیزی از خویشتن بازکرده سات و خویشتن را بهیچ فرا ندهد این جوانمردان بروید و با خدا مرد باشید که شما را به چیزی از خویشتن باز نکند.
یکتا شدم اندر غم عشق تو نگارا بر روی تو تا زلف سمن سات دو تا گشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تحریک یعنی چه؟
تحریک یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز