جگر جزئی از اجزای بدن انسان و حیوان است که در درون شکم قرار دارد و به دل و شش متصل است. این عضو محل قوت طبیعی بدن به شمار میرود؛ چرا که اندامها از طریق آن تغذیه شده و بدن پرورش مییابد، زیرا غذای راستین بدن، خون است و کیلوس در این عضو به خون تبدیل میشود. همچنین، قوه هاضمه که کیلوس را به خون مبدل میکند، در گوشت جگر قرار دارد و قوه جاذبه، ماسکه و دافعه آن در رگهای پراکنده در میان گوشت آن است. درازی و کوتاهی انگشتان نشانه بزرگی و کوچکی جگر است و سرخی، سفیدی و شادابی رنگ چهره، نشانه درستی قوای آن به شمار میرود. زردی چهره نیز حاکی از گرمی آن است، اما تیرگی رنگ نشانه گرمی و خشکی آن است. هرگاه در طحال، کلیهها یا مثابه اختلالی پدید آید، در این عضو نیز اثر میگذارد. یکی از اندامهای درونی انسان و حیوان است؛ عضوی گوشتی به رنگ سرخ تیره که در سمت راست بدن، زیر حجاب حاجز قرار دارد و صفرا از آن ترشح میشود. به این عضو، جگر سیاه نیز میگویند.
جگر
لغت نامه دهخدا
جگر غده بزرگی است که اعمال فیزیولوژیکی زیادی دارد و مهمترین آنها از این قرار است: یکی صفرا ترشح میکند و دیگری کلیکوژن میسازد و آنرا بصورت گلوکز بخون میریزد. جگر محفظه زیر حجاب حاجزی راست شکم را اشغال میکند. از بالا و خارج بحجاب حاجز محدود است از پائین به قولون عرضی و بند آن محدود میشود. ناحیه زلاتی ( سلیاک ) در طرف داخل آن میباشد، معهذا کبد از طرف داخل از ناحیه زیر حجاب حاجزی راست تجاوز نموده ناحیه زلاتی و قسمتی از ناحیه زیر حجاب حاجزی چپ را هم میگیرد و باصطلاح سابقین جگر در ناحیه زیرغضروفی راست قرار گرفته که بناحیه شرموفی و زیرغضروفی چپ نیز امتداد می یابد.
رنگ جگر قرمز قهوه ای و دارای سختی و صلابت ثابتی میباشد با وجود این تا اندازه ای نرم و بواسطه عناصر مجاور فشرده میشود. جگر بزرگترین غده بدن میباشد. وزن آن در مرد، 1500گرم و در زنده علاوه بر آن دارای 800 تا 950گرم خون است یعنی مجموعاً 2300 تا 2500 گرم وزن دارد. 16 سانتی متر طول و 28سانتی متر عرض و 8 سانتی متر ضخامت ( در ناحیه درشت قطعه راست ) دارد. حد فوقانی جگر که در زیر حجاب حاجز قالب میشود به پنجم فضای بین دنده ای راست کمی خارج خط پستانی راست میرسد. کنار قدامی جگر به کنار دنده ای راست رسیده در امتداد خطی است که از 9 غضروف دنده ای راست به 8 غضروف دنده ای چپ برود، کبد حفره شرسوفی ( اپی گاستریک ) را تقاطع میکند. جگر بشکل قطعه فوقانی یک شبه تخم مرغی است که محور اطولش عرضی و انتهای بزرگش راست باشد و بطوری که شبه تخم مرغ را از چپ به راست بسطح مایلی که بجلو و بالا و راست متوجه است قطع کرده باشند. جگر دارای سه سطح صاف میباشد: سطح فوقانی، تحتانی و خلفی و نیز دارای سه کنار است: قدامی، خلفی فوقانی و خلفی تحتانی. جگر از عده بسیاری از قطعات کوچک ( بقطر یک تا 2 میلی متر )ساخته شده که آنها را حجرات کبد گویند. و سلولهای کبدی را در بردارند. جگر دارای یک رگ تغذیه ای است بنام شریان کبدی و یک رگ عملی باسم ورید باب. موادی که در معده و امعاء جذب خون وریدی شده بکبد آورده و بوسیله سلول های کبدی تبادلاتی پیدا میکنند. خونی که بوسیله این دو رگ بکبد می آید توسط وریدی های فوق کبدی به ورید اجوف تحتانی میریزد. سطح تحتانی کبد بوسیله 3 شیار که مجموعاً به شکل H میباشند بچهار قطعه ( راست و چپ و قدام و خلف ) تقسیم میشود. رجوع به کالبدشناسی توصیفی، کتاب هفتم، دستگاه گوارش تألیف چند تن از استادان کالبدشناسی دانشکده پزشکی چ دانشگاه ازص 228 ببعد و رجوع به لاروس مدیکال و رجوع به کبد درهمین لغت نامه شود:
فرهنگ معین
(جَ یا جِ گَ ) [ په. ] (اِ. ) کبد، یکی از اعضای داخلی بدن انسان و حیوان به رنگ سرخ تیره که نقش مهمی در سیستم گوارشی بدن دارد.، ~به دندان گرفتن (کن. ) تحمل کردن، شکیبایی کردن.، ~ ِ کسی آتش گرفتن (کن. ) الف - احساس تشنگی شدید کردن. ب - احساس دلسوزی
فرهنگ عمید
۲. [عامیانه، مجاز] جرئت.
۳. [عامیانه، مجاز] شخص بسیار دوست داشتنی و محبوب.
۴. (زیست شناسی ) کبد گاو، گوساله، و گوسفند که از غذاهای مقوی و دارای مقدار زیاد ویتامین a، c، و d است، جگر سیاه.
۵. [قدیمی، مجاز] غم وغصه: قسم هر روزش بیاید بی جگر / حاجتش نَبْوَد تقاضای دگر (مولوی: ۷۵ ).
* جگر داشتن: (مصدر لازم ) [مجاز] جرئت داشتن، دلیر بودن.
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
fegato
الف - احساس تشنگی شدید کردن. ب - احساس دلسوزی یا ناراحتی شدید کردن.
بسیار مشتا
جمله سازی با جگر
بسی بودم به وصل یار امید از این امید جز خون جگر نیست
پر کردم از اندوه به یک کوزهٔ دردی هر لحظه کناری ز خم خونجگر من
بدیده کاسه همسایه دل اگر ندهد دو شیشه خون جگر با خمار ما چکند